منم هستم حلسا هلصا
- ۴ نظر
- 03 Azar 04 ، 11:13
من سیاستمدار نیستم ،
یک فرد با روابط حکومتی نیستم ، هیچ مسولیتی در قبال تصمیمات و تحولات بین المللی ندارم ، اما در حد و حدود خودم و با نگاهی واقع بینانه ، من یک شهروند ایرانی ام . سی و هفت سال از تجارب زیستی روی شانه هایم سنگینی میکند، و تاریخ را خوانده ام ، و شاهد و حاضر و ناظر بر تاریخ شفاهی این دهه های اخیر نیز بوده ام ، پس می توانم در سطح یک فرد عامه ابراز نظر کنم ؟ نقد و انتقاد کنم ؟ خیر ، مادامی که راه حلی ارائه ندهم ، نمی توانم در خصوص مشکلات روز این کشور، ابراز نظر کنم ، زیرا به دستور حضرت آقا و عصایش ، اگر انتقاد کنیم ، محکوم به تخریب و سیاهنمایی میشویم، محکوم به نشر اکاذیب و اراجیف میشویم. پس در فرار از این اتهامات بنده در انتهای این مطلب ، راه حل خودم را برای حل مشکلات استراتژیک و بین المللی بین کشور آذربایجان، ترکیه ، روسیه ، ارمنستان و ایران ، ابراز خواهم کرد .
اگر از جد و اجدادمان ایرانی پیرامون روسیه پرسش کنید ، با حالت حزن انگیزی راجع به عهدنامه گلستان ، و ترکمنچای صحبت میکنند ، و جدا شدن قسمت هایی از کشور .
اگر از نسل بعد جویا شوید ، و پدر بزرگان و مادربزرگان ایرانی بپرسند از روسیه چخبر؟ خواهند گفت که روسیه چگونه با سربازان قفقازی مشهد و مجلس را به توپ بستند .
اگر از نسل بعد بپرسید که از روسیه چخبر ؟ راجع به سالهای سخت جنگ عراق خواهند گفت ، اینکه روسیه به صدام سوخو و اف سی و پنج و مهمات میداد، ولی حاضر نبود به ایران حتی سیم خاردار بفروشد .
اگر از نسل ما بپرسید ، ما از تکه پاره شدن و تقسیم دریاچه بزرگ کاسپین خواهیم گفت ، و اینکه در سالهایی که حواس همگی سوی مبحث انحرافی و جملاتی مانند : " خلیج همیشه فارس " جلب شده بود ، در سکوت دریای مازندران را بین هفت کشور تقسیم کردند .
اگر از نسل امروزی در دو فردای دیگر از روسیه جویا شوید، از کریدور زنگزور
خواهند گفت .
آری
کریدور زنگزور
یک اتفاق تاریخی و مهم . تمام حواس ها سمت تحولات جنگ اوکراین و روسیه و یا جنگ های رژیم صهیونیستی و غزه و حماس و حزب الله جلب است ، و بی صدا و آرام یک فاجعه در بالای سرمان مانند قده سرطانی پیشروی میکند و ما بی خبر هستیم . غده سرطانی به نام "کریدور زنگزور"
همه چیز درباره ماجرای زنگزور: ایران، آذربایجان، ارمنستان و بقیه چه می گویند ؟
نگرانی از حذف مرز ایران- ارمنستان بیشتر بهانه است. مخالفان کریدور زنگزور به دلیل نگاه امنیتی و ایدئولوژیکی صرف به مسائل منطقه قفقاز جنوبی و خارج نزدیک ایران و حتی جهان و حتی نگاه امنیتی به ترکهای آذربایجانی ایران فیالواقع نگران اتصال ترکیه به آذربایجان و کشورهای ترک آسیای میانه و تقویت سازمان کشورهای ترک و نقشآفرینی ناتو در منطقه و خروج آذربایجان از وابستگی به مسیر حملونقلی و انرژی ایران برای رسیدن به نخجوان هستند.
در مقاله و مطلبی می خواندم و نقل قول از :
دکتر افشار سلیمانی*
در سفر اخیر رییسجمهور روسیه به آذربایجان برای نخستینبار شاهد عیان شدن موضع پنهانی روسها در حمایت از کریدور ارتباطی زنگزور شدیم.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در انتقاد از ارمنیها اعلام کرد که ارمنستان در حال خرابکاری در اجرای پروژه ارتباطی (کریدور زنگزور) است. هدف مسکو به دست گرفتن کنترل کریدور به اصطلاح «زنگزور» است که الهام علیاف با آن موافق است! اگرچه پیشتر نیز برخی مقامات روسی ازجمله سفیر روسیه در باکو و وزیر حملونقل این کشور تلویحا به این موضوع اشاره کرده و چراغ سبز نشان داده بودند.
در بیانیه سهجانبه ۱۰نوامبر ۲۰۲۰ که از سوی روسایجمهور آذربایجان و روسیه و نخستوزیر ارمنستان امضا شد، طرفها به نظارت نیروهای روسیه بر کریدوری که آذربایجان و نخجوان را از طریق ارمنستان به هم پیوند میدهد رضایت داده و متعهد شدهاند اما در این بیانیه نامی از زنگزور برده نشده است.
نگارنده بارها در یادداشتها و مصاحبههای سه سال اخیر اشاره کردهام که روسیه هم با احداث کریدور زنگزور موافق است اما اظهارات اخیر لاوروف در جریان سفر پوتین به آذربایجان آشکارترین و سطح بالاترین موضعگیری روسیه در این رابطه تلقی میشود.
آنچه برای طرف آذربایجان حائزاهمیت است، فراهم کردن مسیر بدون مانع به نخجوان است. روسیه در اینجا یک نسخه کمی روسی شده از گزینه کالینینگراد ارائه میدهد. غرب نیز در اینجا علاقهمند به عبور بدون مانع با عمل به اصل از آذربایجان به آذربایجان است. رییسجمهور روسیه پس از سفر به باکو، بار دیگر با الهام علیاف تماس گرفت. کرملین در حال افزایش فعالیت خود در قفقاز جنوبی است. ارمنستان به حمایت ایران در موضوع کریدور امیدوار است. منابع نزدیک به کرملین خاطرنشان کردند که مسکو درک میکند که رضایت تهران در این زمینه مهم است. براساس اطلاعات دریافتی از مجاری دیپلماتیک، طرف روسی موافق است که این جاده در صلاحیت ارمنستان باقی بماند.
جمهوری اسلامی ایران نیز بارها مخالفت خود را با راهاندازی کریدور زنگزور در عالیترین سطوح اعلام کرده و دلیل مخالفت خود را ایجاد تغییرات ژئوپلیتیک در کنار مرزهای خود و نیز انسداد (احتمالی) مرز ایران- ارمنستان در صورت عملیاتی شدن این کریدور و انسداد مسیر ایران به اروپا دانسته است!
ارمنستان مخالفت آشکاری با ایجاد دالان زنگزور نکرده اما در عین حال مسیرهای جایگزینی هم برای آن معرفی کرده و از طرح موسوم به چهارراه صلح سخن به میان آورده است اما از مواضع مکرر ایروان چنین برمیآید که این کشور تلویحا با کریدور زنگزور مخالفتی ندارد ولی با نظارت نیروهای صاحبان روسی بر آن و از خارج شدن این محور از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود و بینالمللی شدن آن مخالف است و بر استقرار پست مرزبانی و گمرکی در این محور (و هر مسیر دیگری که از ارمنستان عبور کند) و کنترل آمد و شد و محمولهها در این مسیر تاکید دارد.
آذربایجان، روسیه و ترکیه با تحت حاکمیت ارمنستان قرار گرفتن این محور و حفظ تمامیت ارضی ارمنستان مخالفتی ندارند اما بر عدم استقرار پستهای مرزی و گمرکی ارمنستان به دلیل تردد شبانهروزی اهالی آذربایجان و نخجوان و بینالمللی شدن این کریدور تاکید دارند، از این رو مدل کالینینگراد را توصیه میکنند. روسیه هم بر نظارت خود بر این مسیر اصرار میورزد که مورد پذیرش آذربایجان واقع شده و ترکیه هم با سکوت خود تلویحا به آن چراغ سبز نشان داده است.
اگرچه گفته میشود آمریکا و اتحادیه اروپا نیز با کریدور زنگزور مخالفند اما موضع مخالفت موکدی از سوی آنها در این رابطه مشاهده نشده است و با توجه به موافقت و حمایت ترکیه که متحد غرب و عضو ناتو از این راهرو که متضمن منافعی در قفقاز و آسیای مرکزی برای آنهاست و ایران و روسیه را هم دور میزند و این دو کشور را به کریدور زنگزور وابسته و کریدور میانی را هم تقویت و مقرونبهصرفهتر میکند، به نظر نمیرسد که غرب مخالفت جدی با آن داشته باشد.
از آنجایی که تجاوز روسیه به اوکراین موجب انسداد خطوط شمالی کریدور شمال- جنوب و بروز مشکل در انتقال انرژی برای روسیه در این محور شده است، روسیه را بیش از پیش نیازمند کریدور زنگزور میکند بنابراین مسکو با تحت فشار قرار دادن ایروان مصرا خواستار ایجاد این کریدور ارتباطی از طرف ارمنیهاست و آذربایجان نیز برای تقویت مناسبات خود با ترکیه و خروج از وابستگی به مسیر ایران برای رسیدن به نخجوان و دیگر مزایای مرتبطه پروژه زنگزور را پیگیری میکند.
در هر حال به نظر میرسد چالشها و اختلافات موجود میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای سبب بلاتکلیفی سرنوشت کریدور زنگزور شده و در صورت توافق همه طرفها یا چربیدن توانمندی یکی از طرفها احتمال راهاندازی آن افزایش خواهد یافت. به ویژه آنکه اگر این کریدور سبب انسداد مرز ایران -ارمنستان نشود از شانس بیشتری برخوردار خواهد شد و چهبسا در این صورت منافع زیادی هم برای ایران از جمله اتصال ایران به همین کریدور در پی خواهد داشت.
همواره این سوال بدون پاسخ مانده که اگر باوجود انسداد مرزی با ایران، ارمنستان که تخت گاز به سوی غرب میرود و دیگر بازیگران و ذینفعان منطقهای و فرامنطقهای به عملیاتی شدن این کریدور چراغ سبز دهند، جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی نشان خواهد داد یا اینکه چه واکنشی میتواند، نشان دهد؟ آیا قرار است زخم جدیدی از ملایان عمامه بسر بر پیکر این مرز و بوم برود آید؟
در همین حال سوالات دیگری نیز به ذهن متبادر میشود، ازجمله اینکه چرا ارمنستان موضع گنگ و مبهمی در این رابطه دارد و صراحتا از حذف مرز زمینی خود با ایران در صورت اجرای طرح کریدور زنگزور سخن نمیگوید؟ در همین حال بدون توجه به مواضع ایران و روسیه با سرعت زیادی به سوی دولتها و ساختارهای نظامی و سیاسی و اقتصادی غرب طی طریق میکند؟
با تاکید بر اینکه بنده موافق حذف مرز ایران-ارمنستان نیستم و برخی هم معتقدند که مرز حذف نمیشود به چند نکته میپردازم: برخی تصور میکنند درصورت عدم پذیرش کریدور زنگزور از سوی ارمنستان، آذربایجان منفردا یا به کمک روسیه یا ترکیه یا هردو زنگزور را تصرف و در آنجا کریدور احداث خواهند کرد!
احداث کریدور و بهرهبرداری از آن امنیت میخواهد و با اقدام نظامی امنیت وجود نخواهد داشت بنابراین حمله نظامی در کار نخواهد بود. ارمنستان هم مانند روسیه با کارت ایران بازی میکند تا امتیازات لازم را از روسیه و ترکیه و آذربایجان و غرب دریافت کند و همچون روسیه دستش رو خواهد شد.
بارها در طول این سالها به سهم خویش تاکید کردهام هیچوقت روسیه و ارمنستان متحد استراتژیک ایران نمیشوند. دست روسیه بارها رو شده اما روسوفیلها در ایران زیر سبیلی رد کردهاند. دست ارمنستان هم تا حدودی رو شده اما ارمنی فیلهای وطنی نپذیرفتهاند! منافع و امنیت ملی کشورها براساس منافع متقابل مبتنی بر موقعیتهای ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک قابل احصاست.
در موضوع خطوط حملونقل و انرژی مولفههای نزدیک بودن، امن بودن و ارزان بودن همواره مورد توجه کشورهای ذینفع بوده،هست و خواهد بود. نگارنده به عنوان کارشناسی که دستکم از بدو فروپاشی شوروی و ظهور کشورهای نو استقلال مشترکالمنافع در رابطه با تحولات این منطقه قلم میزنم و سخن میگویم و تجربه کار ستادی و صفی در منطقه دارم معتقدم که دستگاههای تصمیم ساز و روسوفیلها و آرمنیوفیلها هیچوقت به نظر کارشناسان واقعی توجه نمیکنند و بیشتر از دیدگاههای ناکارشناس متملق و فرصتطلب و به نرخ روز نان خور بهره میجویند و هزینههای زیادی بر مردم و کشور و نظام تحمیل میکنند.
به کارشناسان مستقل و آگاه و دلسوز هم همین ناکارشناسان برچسبهای مختلف میزنند. تعداد قابلتوجهی هم در ایران که سواد و تجربه لازم را ندارند همواره از بحرانسازی ارتزاق میکنند. همواره راه ایران به غرب اروپا از ترکیه بوده است. از طریق دریای خزر و آذربایجان و روسیه و اوکراین هم به شرق اروپا بوده و هست که اکنون به دلیل تجاوز روسیه به اوکراین این مسیر مسدود است. حتی اگر منظور رفتن به دریای سیاه هم باشد از طریق آذربایجان و گرجستان بهراحتی میسر است.
با کریدور زنگزور روسیه و غرب و ترکیه و کشورهای حاشیه خزر و چین موافقند. ارمنستان هم احتمال زیاد با این طرح موافق است تا از محاصره ژئوپولیتیک خارج شود و صرفا بر حاکمیت و تمامیت ارضی خود بر این مسیر 45کیلومتری که از اراضی این کشور میگذرد، تاکید دارد که حق قانونیاش است.
اگر ارمنستان خودش با آذربایجان و روسیه و ترکیه توافق کند ایران چه واکنشی نشان خواهد داد یا میتواند نشان دهد؟
راههای ارمنستان به ایران و گرجستان برای استاندارد شدن حداقل نیاز به 5میلیارددلار سرمایهگذاری دارد. حتی اگر کریدور زنگزور هم محقق نشود به هر تقدیر آذربایجان از طریق ارمنستان به نخجوان و ترکیه متصل خواهد شد. ارمنستان هم به آذربایجان و ترکیه وصل خواهد شد. ترکیه هم به ارمنستان و آذربایجان و دریای خزر و آسیای میانه متصل خواهد شد. اگر نگرانی از ناتو هم وجود دارد باید تاکید کنم که ترکیه کشور همسایه ایران بیش از هفت دهه است که عضو و پایگاه ناتو است یعنی ایران در همسایگی ناتو قرار دارد.
نگرانی از حذف مرز ایران- ارمنستان بیشتر بهانه است. مخالفان کریدور زنگزور به دلیل نگاه امنیتی و ایدئولوژیکی صرف به مسائل منطقه قفقاز جنوبی و خارج نزدیک ایران و حتی جهان و حتی نگاه امنیتی به ترکهای آذربایجانی ایران فیالواقع نگران اتصال ترکیه به آذربایجان و کشورهای ترک آسیای میانه و تقویت سازمان کشورهای ترک و نقشآفرینی ناتو در منطقه و خروج آذربایجان از وابستگی به مسیر حملونقلی و انرژی ایران برای رسیدن به نخجوان هستند.
در حالی که با برخورداری از سیاست خارجی متوازن و غیرتنشزا و تعامل دو و چندجانبه ایجابی و تقویت اعتماد متقابل با کشورها به ویژه کشورهای پیرامون بیشتر نگرانیها قابل رفع هستند و تهدیدهای متصوره به فرصتها تبدیل میشوند.باید خاطرنشان کنم که کسانیکه نگران راه اندازی کریدور زنگزور هستند نباید فراموش کنند که ترکیه سالهاست ازطریق خط آهن هزار کیلومتری قارص-آخالخالاکی(درگرجستان)-بندر باکو-دریای خزر-ترکمنستان و قزاقستان باآسیای مرکزی مراودات حمل ونقل کالا دارد و محموله های ناتو به کشورهای آسیای مرکزی از همین طریق به این منطقه منتقل شده است.
مزید براین چین و کشورهای آسیای مرکزی و آذربایجان و ترکیه پیگیر جدی همین مسیر تحت عنوان کریدور میانی یا ترانس خزر هستند.!
ازسوی دیگر درصورت عدم تحقق کریدور زنگرور به هرتقدیر آذربایجان ازطریق اراضی ارمنستان به نخجوان و ترکیه متصل خواهد شد و ارمنستان هم که در وضعیت نیمه محاصره قراردارد این هدف را دنبال میکند که خطوط مواصلاتی اش با آذربایجان و بویژه ترکیه با مرز ششصد کیلومتری گشوده شود و این اتفاق به هر طریق رخ خواهد داد.جمهوری اسلامی ایران در پرتو سیاست خارجی آرمانگرایانه غیرواقعبینانه و غیرکارشناسانه و یکسویه و غیرمتوازن و نهادن همه تخممرغهای خود در سبد روسیه و چین فرصتهای زیادی را در قفقاز (به ویژه در آذربایجان) و آسیای مرکزی و در مجموع در حوزه خارج نزدیک خود در رابطه با ارتباطات و صدور و ترانزیت انرژی از دست داده است و در صورت ادامه این مسیر فرصتهای اندک باقیمانده نیز از دست خواهند رفت.
تامین منافع ملی ایران و استفاده حداکثری از موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک کشورمان مستلزم ایجاد تحولاتی در اندیشه و رویکردها و استراتژی سیاست خارجی است (به ویژه آنکه روابط ایران و آذربایجان نیازمند نوسازی برپایه اعتماد و احترام متقابل است).در شرایط کنونی اقدامات سختافزاری احتمالی به زیان ایران است. بهترین راه، دیپلماسی است اگر ارمنستان در عدم تمایل به کریدور زنگزور و از دست ندادن احتمالی مرز خود با ایران جدی است. یک پیمان دوجانبه درخصوص تعهدش به اینکه مرز خود با ایران را حفظ خواهد کرد به امضا برساند.
در خاتمه پیشنهاد میکنم جمهوری اسلامی ایران و آقایان ملا و عمامه پوش ، به جای واکنشهای احساسی پیشنهاد برگزاری یک نشست چندجانبه با ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و روسیه در اولین فرصت ممکن در تهران را ارائه کند و پس از رایزنیهای لازم برای شرکت در این نشست از وزرای امور خارجه و حملونقل این کشورها به منظور مشورت و سنگواکنی دعوت به عمل آورد..
ضمنن بهتر است برای پرونده سازی برای جوانان وطن ، تمرکز خود را بروی حفاظت و صیانت تمامیت ارضی و پیشرفت و آبادانی وطن بگذارند ، تا لکه ننگی جدید بر تاریخ شفاهی مان خلق نشود .
مخلص /شین براری . شیراز ۱۴۰۳ شهریور
"بغض من ناله زد و در دل یک آه شکست
دردِ تو ، از دلِ من تا دلِ مریخ نشست
یادِ تو در تهِ بن بستِ سَرم می رقصید
اشک آلود به زیر پتوأم می غلتید
من دچار غم و سرگیجه و تشویش شدم
گوش فرموده و زنجیرِ دلِ خویش شدم
فاصله از رهِ دورت مرا می بلعد
فاصله بر تو بر ریشِ مَنَت می خندد
فاصله دزد شد و صبر و قرارم بُرده
فاصله خون مرا کنج اتاقم خورده
فاصله قاتل دنیایِ قشنگم بوده
فاصله دشمن خونینِ دلِ افسرده
گریه کردن ... گله از فاصله ها، مبهم نیست
تابِ این فاصله های سرطانی کم نیست
فاصله زخم زده، سخت زمینگیرم کرد
فاصله از تو و دنیای تنت پیرم کرد
فاصله حاصلِ همخوابی من با بختم
ناله کن حال ... فروغ ... : "آه چقدر خوشبختم "
حامد خنجری عیدنک"
"فاصله یعنی جنون چشم و گریه دل خون
فاصله یعنی یه مرگ بارش و سیل و تگرگ
فاصله یعنی یه مرد بی حضور و بی نشون مثل یه درد
فاصله یعنی خدا یکی هست از ما جدا
فاصله یعنی جنون دردی از جنس درون
فاصله یعنی یه عشق مشقی که باید نوشت
فاصله یعنی خودم فاصله یعنی خودت
فاصله یعنی یه راه عشق به دوری مبتلا
فاصله یعنی یه راه راهی و از هم جدا
فاصله یعنی از نو نوشت حکم تقدیر، سرنوشت
فاصله یعنی یه بازی رای قطعی. کیست راضی
فاصله یعنی همین بخواب و رویا ببین
من نوشتم بی اراده درد من پایان نداره
ذهن من راهی نداره عقل میگه دارو میاره
شاید این چاره کاره عاشقی مرده دوباره
سلام . دوستان امیدوارم خوب باشید .
چالش جدید نویسندگی هفته اول شهریور ۱۴۰۳
راجع به زندگی خود در جنسیت متضاد یک متن خلاق بنویسید ، و داستان را با یکی از جملات زیر آغاز کنید ؛
۱ـ همه چیز خوب بود تا اینکه سر سفره عقد ، ناگهان یه موش از زیر صندلی های کهنه و نمور بیرون اومد و دوید زیر آبای ملا و .....
۲ـ همه چیز عالی بود تا اینکه فهمیدم همسرم قبل آشنایی مون تغییر جنسیت داده و در واقع اون زمانی همکلاسی من در دوره دبستان بود و....
۳ـ همه چیز خوب بود تا اینکه فهمیدم باید تغییر مدرسه بدهم و به مدرسه با جنسیت دیگری بروم ، کمی گیج شدم ، و ....
در حضور خارها هم میشود
یک یاس بود . . .
در هیاهوی مترسکها
پر از احساس بود . . .
می شود حتی
برای دیدن پروانه ها . . .
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود . . .
دست در دست پرنده . . .
بال در بال نسیم . ..
ساقه های هرز این اندیشه ها را
داس بود . . .
کاش می شد
حرفی از " ای کاش "
ها هرگز نبود . . .
هر چه بود احساس بود و
عشق بود و...
یاس بود ،
داستان جذاب و برتر دومین جشنواره داستان نویسی مهرگان تورنتو کانادا با ارای خانه ایرانیان و هیات داوران بخش داستان نیمه بلند . در ادامه بخوانید.... کلیک شود
اعتماد نوشت: شما با همان چشمانی که فرزندِ جاسوستان را بیخ گوشتان ندیدید، افراد لخت مادرزاد در خیابان دیدید؟!
مصطفی میرسلیم نماینده تهران گفته است "در خیابان افرادی را دیدم که لخت مادرزاد بودند".
جناب میرسلیم! ای کاش مختصات دقیق آنجایی را که افرادِ لخت مادرزاد دیدهاید، بیان میکردید تا مطمئن شویم در خیابان بودهاید!
البته در صورت اطمینان از حضور شما در خیابان، باید تعریفتان از "لخت مادرزاد" را نیز بیان نمایید چرا که به نظر میرسد شما تعریف متفاوتی از "لخت مادرزاد"، نسبت به تعریف جامعه داشته باشید که البته نشان از انحرافِ عمیق فکری دارد.
جناب میرسلیم! از این مسائل که بگذریم، آیا بهتر نیست از تمام سمتهای خود استعفا داده و به اضافهگویی نپردازید تا زمان مناسب را به دست آورید و به مدیریت خانواده بپردازید که "جاسوس" تحویل جامعه ندهید؟!
شما با همان چشمانی که فرزندِ جاسوستان را بیخ گوشتان ندیدید، افراد لخت مادرزاد در خیابان دیدید؟!
حق بدهید نه تنها مردم، که سیاسیونِ همفکرتان نیز هیچگاه شما را جدی نمیگیرند.
پس از شکوفاییِ داستان کوتاه در ادبیات فارسی، بهواسطۀ پیشینۀ شعری ایرانیان، ژانری پدید آمد که هم شعر است، هم داستان کوتاه. که یک پژوهشگر در کتابی از آن با عنوان «داستان شاعرانه» یاد کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «شاعرانگی در داستان کوتاه» از «مهران عشریه» با مقدمۀ «حسین پاینده» منتشر شد و ناشر این کتاب، انتشارات مروارید است.
مهران عشریه درباره این کتاب به ایلنا گفت: پس از شکوفاییِ داستان کوتاه در ادبیات فارسی، بهواسطۀ پیشینۀ شعری ایرانیان، ژانری پدید آمد که هم شعر است، هم داستان کوتاه. گونهای که در آن توامان از عناصر داستان و ابزارهای شعر، در فرم و زبان استفاده میشود. این کتاب، بر این گونۀ ادبی، نامِ «داستان شاعرانه» را نهاده است؛ به زیرشاخههای آن پرداخته و با بررسی داستانهای کوتاهِ برجستۀ این جریان، «داستان شاعرانه» را میشناساند.
او با اشاره به اینکه نشاندادنِ نزدیکیِ ژانر داستان کوتاه با شعر، نسبت به ژانرهای دیگر، از مهمترین دغدغههای مطالعۀ این متن است، گفت: بهواسطۀ همین نزدیکی، آثاری خلق شدهاند که گویی تلفیق شعر و داستان کوتاهاند؛ آثاری که به عنوان جریانی جداگانه دارای مشخصههای ویژۀ خود هستند. برخی نویسندگان ایرانی توانستهاند بهخوبی از مشخصههای داستان شاعرانه استفاده کنند و آثاری درخور بیافرینند.
عشریه خاطرنشان کرد: در شناساندن «داستان شاعرانه» از مفاهیم، نظریههای نوین ادبی و پژوهشهای علمیِ تازه استفاده شده و مطالعۀ نظاممند و نقادانۀ ادبی از ضرورتهای این کتاب بوده است. از کلیگوییهای بیاستدلال، اظهارنظرهای دلخوشکُنک و قصهگوییهای سرگرمکننده پرهیز شده است.
این پژوهشگر حوزه تئاتر و ادبیات یکی از دلایل اصلی نگارشِ این متن را پاسخگویی به برخی ابهامها دربارۀ موضوع اصلیِ کتاب خواند و گفت: سعی بر آن بود تا با بررسی و تبیین مشخصههای داستان شاعرانه و تحلیلهای موشکافانه این جریان ادبی را بهدرستی معرفی کرده و این کتاب روزنهای باشد برای پژوهشگران، نقادان ادبی و بهخصوص داستاننویسان در راستای پیشرفت ادبیات داستانی.
عشریه با اشاره به ساختار کتاب یادآور شد: در فصل مفاهیم و کلیها، به ویژگیهای داستان کوتاه، دلایل قرابت آن با شعر و مشخصههای شعر منثور، نثر شاعرانه و داستان شاعرانه، بهطور مفصل، پرداختهام. داستان شاعرانه به واسطۀ استفاده از عناصر داستانی، از دیگر انواع نثرهای شعرگونه متمایز شده است. داستان کوتاه شاعرانه را به دو نوع تقسیم کرده، خصوصیات هریک را توضیح داده و در پایان فصل، چگونگیِ عناصر داستان شاعرانه را بیان کردهام.
او در ادامه یادآور شد: نویسندگانِ بسیاری در آمیختن شعر و نثر تلاش کردهاند، اما تعداد اندکی توانستهاند آثار شایستهای به خصوص در ژانر داستان عرضه کنند.
عشریه همچنین با اشاره به دیگر مواردی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است، گفت: همچنین در زمینه بررسیِ داستانهای نمونۀ شاعرانه، داستاننویسانی انتخاب شدهاند که سالها در زمینۀ تولید داستانهای شاعرانه کوشش کرده و از شاهکارهای این جریاناند؛ کسانی که بهخوبی میدانستند از این فضا، چه میخواهند و چه چیزی را باید بنویسند و رعایت کنند.
او در پایان با اشاره به اینکه شاعرانگی در داستان کوتاه در بدو امر، پژوهشی در راستای پایاننامۀ دانشجویی او بود، گفت: این مطالعه، با موفقیت، مراحل دانشگاهیِ خود را سپری کرد و با راهنماییِ استادان و صاحبنظرانِ ادبی، چشماندازِ بزرگتری پیدا کرد؛ و کتابشدگی این پژوهش دو ساله، مدیون دستگیریِ دکتر حسین پاینده است که با ملاطفت و توجه، سهم اصلی را در به چاپ رسیدن آن ایفا کردند.
«شاعرانگی در داستان کوتاه»، در قطع رقعی، ۳۳۴ صفحه و بهای ۵۹ هزار تومان توسط انتشارات مروارید در پاییز ۱۳۹۹ در چاپ اول انتشار پیدا کرده است
دریافت
مدت زمان: 54 ثانیه
خب اگر چنین صحبتی رو بطور تصادفی ضبط دوربین شده بود ارزش خیلی بالایی داشت . ولی اکنون بیشتر به شعور مخاطب توهین میشه ، توی زاویه مناسب سه رخ دوربین ایستاده و خودشم اقرار میکنه که صحبت های اصلی رو جای دیگه کرده و الان دو صحبت رو کف خیابون میکنه . اونم جلوی دوربین . خب ما انسان های احمقی نیستیم . به حرف نیست به عمل هست .
من خودم شاهد انسانیت بالای اونها بودم .
خب من خودم دیدم که پشت بلندگو خواهش میکردن و میگفتن :
مردم ما خدمتگزار شما هستیم ، خواهشن برگردید خانه هاتون . خب این زیباست .
همه جا بد و خوب هست .
توی رشت شخصا در خیابان منظریه شاهد بودم بنده ی خدا کلاه خودش رو زیر بغل زده بود با مردم بلند صحبت میگرد و میگفت که ما آموزش ندیدیم تا با شما مقابله کنیم . شما مردم خوب ما هستید ، پس خواهشن اعتراض رو تبدیل به اغتشاش نکنید .
خب مخاطبش مردم عادی بودن . نه اون دسته از ارازل که با نیت سو و هدفمند میرن توی اعتراضات و آشوب میکنند.
مردم ما زود احساساتی میشن و بازی میخورن . من با راننده آمبولانسی که در رضوانشهر شیشه اش شکست صحبت میکردم و برام توضیح زیبایی داد در خصوص اینکه نیروی انتظامی و نهاد های نظارتی و امنیتی و ارگان ها و سازمان ها و یگان های نظامی حتی زندان ها هرگز هرگز و هرگز از آمبولانس اورژانس و یا بیمارستان برای جابه جایی بیمار و یا افراد تحت بازداشت ، یا زندانی و حتی پرسنل استفاده نمیکنه ، و آمبولانس مخصوص خودش رو داره . و خب اون فیلمی هم که بیرون اومده بود آمبولانس مخصوص ناجا بود که بیش از حد بی امکانات و فاقد تجهیزات مدرن هست و اصولا یک کابین ساده داره و یه تخت تاشون زهوار در رفته و یه رخت آویزان داخلش تا نهایت امر یک سِرُوم رو ازش آویزان کنند و بیمار یا مسدود تا مرکز درمانی نمیره . همچنین تمام پنجره هاش و شیشه هاش از داخل حفاظ فلزی داره تا مبادا متهم یا محکومی راه فرار داشته باشه . البته بنده زمانی محل زندگی ام نبش کلانتری ۱۴ محله گلسار بوده و شاهد بودم که غذای پرسنل رو هم با خودرویی شبیه به چنین خودرویی میاوردن . البته درب و پنجره اش کاملا فلزی و بدون شیشه بود . منظورم کلی اینکه راننده آمبولانس رضوانشهر برام شرح داد که خب وقتی ناجا بخواد متهمی رو انتقال بده از خودروی مخصوص خودش بهره میبره . و مردم پس چرا به آمبولانس بیمارستان حمله کردن؟... اینکه آمبولانس در حال انجام وظیفه خودش بوده و محترمانه افراد معترض و زخمی رو دعوت به رسیدگی برای دوا درمان میکرده و بعد هم مستقیم داخل کلانتری پیاده میکرده و بجای دوا درمان احتمالا...... کمی هم به دردشون افزوده میشد.
خب مردم معترض که نه ، اغتشاش گران هم که نه ، پس کی ؟
فرض میکنیم یه عده ناشناس با دیدن چنین صحنه ای در فضای مجازی دچار احساسات شده و تحریک شده و شیطان فریب شان داده و در خیابان به آمبولانس بیمارستان حمله ور شدند . در رضوانشهر شیشه هاش رو پایین آوردن، در رشت به آتش کشیدن و چشم یک شخص هم کور شد درون آمبولانس. .
به قول آقای براری ، کور که نه ، بلکه نابینا شدش .
خب کوکتل موروتوو ؟ آین چه کاریه . آدم عاقل انگشت میکنه چشم خودش؟
خداوندا زنبیل خودت رو بنداز پایین ببین چی آفریدی ....
طرف رو بازداشت کردن و تازه میگه که :
نه حاج آقا ، اومدم توی شهر دوری زدم و برگشتم خونه . منو اشتباه گرفتید.
بعد حاج آقا یه فیلم صحنه ي شعار دادن و سنگ انداختن رو نشونش میده و میپرسه پس این کیه؟..
متهم ؛ عه، آره، آره الان یادم اومد . بین راه دو تا سنگ هم افتاده بود وسط خیابون ، ورداشتم انداختم اونور . بعد دویدم رفتم خونه .همین. منو اشتباه گرفتید حاج آقا
حاج آقا میره کلیپ بعدی از دوربین مدار بسته و لحظه ی آتش کشاندن آمبولانس ومدرسه؛
خب پس اینی که کوکتلمولوتوو میندازه توی اورژانس کیه؟..
متهم ؛
آره ، آره. الان یادم اومد ، خونه که رفتم دیدم توی مجازی که با آمبولانس میبردن معترضین رو داخل کلانتری ، و مجدد حوصله ام سر رفت و برگشتم شهر و رفتم سبزه میدان . یه چرخی زدم .
حاج آقا تصویر رو زوم میکنه و میگه این چیه دستته؟
متهم؛ شیشه ی دلستر لیمو .نه... نه... ببخشید ، دلستر نبود ، لیموناد بود .
حاج آقا ؛ یکم بیشتر دقت کن . اون لیموناده ؟
متهم کمی دقت میکنه و با شک میگه ؛ گمان کنم دلستر ایستک استوایی باشه یا توت فرنگی .
حاج آقا اینبار جدی تر میپرسه و میگه ؛ دقت کن
متهم هول میشه ؛
دوغ آبعلی؟
کمی سکوت معنادار ...
متهم با دستپاچگی ؛
نوشابه زمزم ؟ پپسی؟ سون آپ ؟...
به او صحنه ای دیگر از فیلم را نشان میدهند، و میپرسند؛
این کیه داره کوکتل مولوتوف پرت میکنه توی آمبولانس ؟
متهم ؛
عه.... آهان این منم ، اومدم توی شهر دوری بزنم و خلاصه یه کوکتل مولوتوف هم انگاری پرت کردم البته هشت تا دیگه هم بود ولی توی انباری بود و نیاورده بودم با خودم .
؟
خب به این انسان و هم وطن چه میتوان میگفت ؟
این هم یه کلیپ دیگه ست . ولی برای مهر امسال هست . .
دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه
سازمان و تصمیم گیران کلان خیلی عاقل و بالغ ه
شریف هستند که ..... که شلیک با تفنگ ساچمه پران رو عقلانی فرض کرده و فکر چهار تا رهگذر دیگه نیستند. . ازشون سپاسگذاریم. چون به آقای سعیدی بدهکار بودم ولی پول نداشتم باهاش تسویه حساب کنم ، و خلاصه هشتم مهرماه شنیدم که آقای سعیدی از فروشگاه ایرونی با دو کیسه برنج خارج شده بود که تصادفا مورد اصابت هشت تا ساچمه ناقابل قرار گرفت و چون به شاهرگ اصابت کرده بود فوت شد . خلاصه من هم خخخخخپپ
آهنگ هم تقدیم به براداران ک خواهران افغان تبار از سرزمین آریانا افغانستان . که هرگز رنگ آرامش ندین .