قانون اساسی میگه همه در برابر قانون یکسانند اما این به این معنا نیست که همه در برابر قانون و قوانین یکسانند.
این جمله را یک نفر برایم شرح دهد . چون پس از گذشت یکماه هنوز هم نمیتوانم متوجه اش شوم . اول تایید و سپس رد میکند این قانون را . تا بگوید نباید هیچگاه در مورد عملکرد و کارنامه اعمال سران قدرت و سیاستمداران و یا رئیس و مدیران و مسئولان مملکت و نظام نقد سازنده کرد و هیچ رقمه انتقاد سازنده و یا پرسجو و کنکاش پیرامون تصمیمات درست و غلط مسولان را برابر با کفرگویی میداند .
تا بگوید ما دانشجویان مملکت و یا وبلاگ نویسان فضای مجازی که طبق مقررات و آیین نامه های قوانین وضع شده جمهوری اسلامی ایران عمل میکنیم به مصداق دشمنان حاکمیت و نظام هستیم . اگر راجع به تصمیمات افراد مسئول نقد و بحث و گفتگو میکنیم و مراتب ادب و احترام را رعایت میکنیم به منزله ی عوامل دوَل متخاصم هستیم و همگی غربزده خودفروخته ، بی غیرت و به قول کاربر و مدیریت وبلاگ شهید Shahid با اسم ع_شکیبا ما همگی شیطان و عوامل صهیونیست و اسرائیل و سازمان سیا و آمریکا و فاسد و منحرف هستیم و در یک کلام ما را شیطان مینامد.
بجای آنکه با شرح صراط مستقیم و دلایل حقانیت مواضع خود و یا انحرافات ما ، سبب اصلاح احتمالی ما شود و به قول برخی ما را به راه راست هدایت کند و با گفتمان و هم کلامی و آموزش دهد تا شاید نظرهایش را بشنویم و ما نیز نظرمان را بدهیم و بدون تندروی و تعصبات غیر عقلانی به تفاهم برسیم و یا ما متوجه ی نکته ای در عقاید و باورهایمان شویم و خود را تغییر دهیم و یا او به اشتباهش پی ببرد و خود را اصلاح کند طوری دیگر رفتار کرده و با تندروی ها و دشمن ورزی و دسیسه و زیرآب زنی و گزارش به فتا و گزارش مطالب مان به نهاد نظارتی سبب مسدود شدن حساب ها و حذف مطالب مان میشود و بعد جانماز آب کشیده که از ماجرا بی اطلاع است ولی با پیگیری ما از طریق قانونی و دلایل حذف به قید فوریت مطالب مان توسط فتا ، به نام مجازی وی ارجاع داده میشویم که فرد گزارش دهنده وی بوده
خب او لطف میکند که مطالب خلاف قوانین را شناسایی و برای حذف آن از طریق فتا اقدام میکند ولی چرا صداقت ندارد و تن به انجام دروغ و کتمان کتمان حقیقت و هاشا میشود و شانه خالی میکند. او که یک خانم محترم است و به دروغ خود را آقا معرفی میکند و از نام بدل و ساختگی و غیر حقیقی بهره میبرد و اصرار به تبلیغ شهیدان کودک و نوجوان دوران جنگ تحمیلی دارد و فرستادن کودکان به جنگ بعنوان سرباز را یک وظیفه ی الهی لحاظ کرده و بر طبل جنگ طلبی و کشتار و جنگاوری میکوبد و حاضر نیست که مانند یک فرد عاقل و بالغ تن به گفتمان بدهد و بدترین صفات را نثار عزیزان و مقامات پیشین جمهوری اسلامی میکند و مطالبش را با احادیث از امامان ع به اتمام میرساتد تا تظاهر به دینداری کند و در تمامی وبلاگ های محیط بیان نفوذ دارد و دو راه پیشرو میگذارد یا هرچه او میگوید صحیح است و دنیا را باید از دید و چشمان متعصب و غیر منطقی و جنگ دوستانه و شهید پروری و کودک سربازی و فرستادن کودکان به میادین جنگ تن به تن دعوت میکند و تصویری زیبا و ارج و احترام بالایی برای مرگ در میدان مین ضد تانک توسط کودک سربازان دوران جنگ قائل است و تمام آرمان ک باورش یک جمله است که اگر از شهیدان بگوییم و تبلیغ کنیم شهادت را میتوانیم انقلاب شان را حفظ کنیم
وی خود را وارث تمام موفقیت های انقلاب میداند و مدافع خاطرات شهدا . ولی سوالی پیش می آید.
این سالها که درب های شهادت باز بود چرا نرفت به جنگ با داعش تا در راه آرنا های انقلاب و دفاع از حرم امامان ع شهید شود و به آن مقام والای انتزاعی نائل شود . چرا پس زنده است و در سایه پنهان شده و حتی حاضر نیست خود حقیقی اش را نشان دهد و به دروغ خود را فردی از جنس مخالف معرفی می نماید . و برایش هیچ کدام از مشکلات جامعه و گرفتاریها و وضع موجود ارزش و اهمیت ندارد و فقط وقف خاطرات شهدای جنگ با بعث عراق و شهدای ترور و تمام شهدا کرده خود را . .
آیا غیر از آن است که وی مطیع دستورات از مافوق آست . آیا غیر از آن است که وی یک فرد حقوق بگیر از نهاد و سازمان های حکومتی است و از همه عجیب تر آنکه جای اینکه به چنین موفقیت و جایگاهی افتخار کند و از انجام وظیفه اش لذت ببرد و احساس غرور کند به شدت آن را کتمان و هاشا میکند مگر غیر از انجام وطیفه و دستورات مافوق و خدمت به جامعه کاری دیکر هم در شرح وظایف او وجود دارد که اینچنین سبب شرمندگی و هاشا کردن شغل خود شده ؟ من اگر مامور یک سیستم و نظام بودم و از ته قلب به کاری که میکردم ایمان داشتم با تمام وجود میگفتم و افتخار میکردم که در جبهه حق علیه باطل انجام وظیفه میکنم . نه آنکه دروغ بگویم نه آنگه تندروی کنم و همه را باطل و عوامل دشمن و شیطان بنامم و با نفوذ خودم یک به یک وبلاگ آنان و مطالب آنان را توسط فتا حذف نمایم .
خب چرا انرژی و زمان و نیروی انسانی فتا را بیهوده هدر میدهد؟ چرا مستقیما به ما مدیران وبلاگ ها نمیگوید و گوشزد نمیکند که مثلا فلان مطلب مان اشتباه است و باید اصلاح شود و او تصمیم گزارش به کارگروه نظارتی بر فضای مجازی را در سر دارد . تا خودمان آن را اصلاح نماییم.
چرا در پایان هر مطلب مان با روش کودکانه یک مورد از موارد گفته شده ی بی ربط و یا اشتباه تصادفی در ترتیب یک لیست را اشاره کرده و ما را دروغگو مینامد . و اصل مطلب را فراموش کرده و به مبحث بی ربط و حاشیه ای چنان میپردازد که گویی تمام مطلب ما پیرامون آن مورد کم اهمیت بوده .
این یعنی مقلته سفسته سوفی گری و غیر منطقی و بی ارزش است در مبحث گفتمان و هم صحبتی و تعامل و معاشرت چنین رفتاری بی آرزو و یا لااقل منسوخ است . او به بازرگان چون کراوات میزد میگوید عامل آمریکای جهانخوار بوده .
او خودش را با واژه ی : "ما" با نظام و انقلاب جمع میبندد و به طرف مقابل میگوید "
لشکر شیطان و دشمن . .
دشمنی که حتی میبایست به دار اعدام آویخته شود و اصلاح پذیر نیست .
او حتی کوششی برای اصلاح و یا عرضه دلایل خود در عقاید تند خود را جایز ندانسته و ترجیح میدهد جبهه گیری کند و توهین کند .
حتی از افرادی که به نفع او با ما به بحث و گفتگو میپردازند نیز میگوید شیطان. چون ما در جایی از ان شخص ثالث تعریف و تمجید گرده بودیم . ..
پس او نیز شیطان است . و ما نیز عوامل دشمن و صهیونیست و استکبار جهانی .
ما که برای جامعه آموزش رایگان در کانون نویسندگی شاهین کلانتری و چوک برگزار میکنیم تا آنان و نوجوانان به بیراهه نروند همگی بی ارزش هستیم . و تنها با نوشتن پیرامون تحسین و تمجید از کودکانی که زیر تانک رفتند میتوانیم رضایت او را به دست آوریم
من دیگر حتی به اینکه زمانی تحت تأثیر آموزه های انقلابی و اسلامی کسی مثل شین براری بودم پشیمانم . زیرا وی با انتخاب شکیبا سبب شد هویت وی برای ما افشا شود . همان بهتر که شیطان پرست نانیده شویم تا آنگه در صف افراد بی منطق و جنگ طلبی مانند شکیبا باشیم.
زمانی توسط شین براری متقاعد شده بودم در بیراهه و اشتباه هستم و ما همه هم وطن و عضو یک جامعه و غمخوار و پشت یکدیگر هستیم و نباید آب در آسیاب دشمن ریخت ولی با ورود پدیده ی نفرت انگیزی مانند شکیبا به اینکه چرا تن به شستشوی مغزی شین براری قرار گرفتم و خیال کردم رهبر فردی غمخوار و با ما یکی است و ما باید برای پیشرفت کشور تلاش کنیم پشیمانم . چون آنان ما را پشیزی نمیپذیرند و علنی یک اشغال فرض میکنند ما را . و خودشان یک تیم و دسته . ما را غیر خودی و دشمن و شیطان میخوانند به خون ما تشنه اند .
از نظرم حتی شین براری و قدرت کلامش و تغییرات بارزی گه در عقاید پیشین ما ایجاد کرد جزوی از یک پروژه بودند . چون در بزنگاه تاریخی به ما ثابت شد که شین از ما حمایت نکرد . البته خب در جریان نیست و نمیداند. و سرگرم پروسه درمانی لش است . اما وقتی هم حضور داشت ما را حمایت نکرد لااقل در برابر شکیبا حمایت نکرد . آخرش نیز خودش هم به شیطان تشبیه شد توسط شکیبا .
من منظورم از شکیبا نماینده ی سیستم و انقلاب آیت. زیرا خودش اینگونه فکر و رفتار میکند. وقتی که میگوید:
ما انقلاب کردیم ما امنیت آوردیم ما اسلام ما جنگ ما شهید ما عالی ما محشر ما بی عیب . ما بهشتی ما پیغمبر ما بی نقص و...... هستیم و ما بازرگان را ال کردیم ما احمدی نژاد را بل کردیم ما روحانی را جیمیل کردیم .
خب پس آنها ؛ "ما" هستند و افرادی نظیر من و دوستانم جزو خودی ها نیستیم ..
واقعا اشتباه کردم که نرمش بخرج دادم و برای طرف مقابل و آنها ارزش و احترام قائل شدم و حتی تن دادم تا صدا و سیمای میلی رو نگاه کنم جای شبکه های ماهواره ای . ولی دیدیم آخرش که اونها بی منطق و ظالم و بی معرفت و بی مرام هستند در عوض مدعی هستند دیندارند
من حتی پذیرفته بودم آن حرف آقای براری را که نقل قول میکرد که اگر دین نداری باش آزاد مرد
همان بهتر که اتوییست نامیده شوم اکر اینها خداشناس هستند .
وسلام.
و از همه بیشتر گلایه دارم از آن فامیل دور سعید .
بروی لینک زیر کلیک نمایید . فایل پی دی افhttp://uppc.ir/do.php?filename=163792618184051.pdfمشخصات : بدایه های شهروز براری فایل مجازی داستان کوتاه . نویسندگی خلاق