دریافت
مدت زمان: 54 ثانیه
خب اگر چنین صحبتی رو بطور تصادفی ضبط دوربین شده بود ارزش خیلی بالایی داشت . ولی اکنون بیشتر به شعور مخاطب توهین میشه ، توی زاویه مناسب سه رخ دوربین ایستاده و خودشم اقرار میکنه که صحبت های اصلی رو جای دیگه کرده و الان دو صحبت رو کف خیابون میکنه . اونم جلوی دوربین . خب ما انسان های احمقی نیستیم . به حرف نیست به عمل هست .
من خودم شاهد انسانیت بالای اونها بودم .
خب من خودم دیدم که پشت بلندگو خواهش میکردن و میگفتن :
مردم ما خدمتگزار شما هستیم ، خواهشن برگردید خانه هاتون . خب این زیباست .
همه جا بد و خوب هست .
توی رشت شخصا در خیابان منظریه شاهد بودم بنده ی خدا کلاه خودش رو زیر بغل زده بود با مردم بلند صحبت میگرد و میگفت که ما آموزش ندیدیم تا با شما مقابله کنیم . شما مردم خوب ما هستید ، پس خواهشن اعتراض رو تبدیل به اغتشاش نکنید .
خب مخاطبش مردم عادی بودن . نه اون دسته از ارازل که با نیت سو و هدفمند میرن توی اعتراضات و آشوب میکنند.
مردم ما زود احساساتی میشن و بازی میخورن . من با راننده آمبولانسی که در رضوانشهر شیشه اش شکست صحبت میکردم و برام توضیح زیبایی داد در خصوص اینکه نیروی انتظامی و نهاد های نظارتی و امنیتی و ارگان ها و سازمان ها و یگان های نظامی حتی زندان ها هرگز هرگز و هرگز از آمبولانس اورژانس و یا بیمارستان برای جابه جایی بیمار و یا افراد تحت بازداشت ، یا زندانی و حتی پرسنل استفاده نمیکنه ، و آمبولانس مخصوص خودش رو داره . و خب اون فیلمی هم که بیرون اومده بود آمبولانس مخصوص ناجا بود که بیش از حد بی امکانات و فاقد تجهیزات مدرن هست و اصولا یک کابین ساده داره و یه تخت تاشون زهوار در رفته و یه رخت آویزان داخلش تا نهایت امر یک سِرُوم رو ازش آویزان کنند و بیمار یا مسدود تا مرکز درمانی نمیره . همچنین تمام پنجره هاش و شیشه هاش از داخل حفاظ فلزی داره تا مبادا متهم یا محکومی راه فرار داشته باشه . البته بنده زمانی محل زندگی ام نبش کلانتری ۱۴ محله گلسار بوده و شاهد بودم که غذای پرسنل رو هم با خودرویی شبیه به چنین خودرویی میاوردن . البته درب و پنجره اش کاملا فلزی و بدون شیشه بود . منظورم کلی اینکه راننده آمبولانس رضوانشهر برام شرح داد که خب وقتی ناجا بخواد متهمی رو انتقال بده از خودروی مخصوص خودش بهره میبره . و مردم پس چرا به آمبولانس بیمارستان حمله کردن؟... اینکه آمبولانس در حال انجام وظیفه خودش بوده و محترمانه افراد معترض و زخمی رو دعوت به رسیدگی برای دوا درمان میکرده و بعد هم مستقیم داخل کلانتری پیاده میکرده و بجای دوا درمان احتمالا...... کمی هم به دردشون افزوده میشد.
خب مردم معترض که نه ، اغتشاش گران هم که نه ، پس کی ؟
فرض میکنیم یه عده ناشناس با دیدن چنین صحنه ای در فضای مجازی دچار احساسات شده و تحریک شده و شیطان فریب شان داده و در خیابان به آمبولانس بیمارستان حمله ور شدند . در رضوانشهر شیشه هاش رو پایین آوردن، در رشت به آتش کشیدن و چشم یک شخص هم کور شد درون آمبولانس. .
به قول آقای براری ، کور که نه ، بلکه نابینا شدش .
خب کوکتل موروتوو ؟ آین چه کاریه . آدم عاقل انگشت میکنه چشم خودش؟
خداوندا زنبیل خودت رو بنداز پایین ببین چی آفریدی ....
طرف رو بازداشت کردن و تازه میگه که :
نه حاج آقا ، اومدم توی شهر دوری زدم و برگشتم خونه . منو اشتباه گرفتید.
بعد حاج آقا یه فیلم صحنه ي شعار دادن و سنگ انداختن رو نشونش میده و میپرسه پس این کیه؟..
متهم ؛ عه، آره، آره الان یادم اومد . بین راه دو تا سنگ هم افتاده بود وسط خیابون ، ورداشتم انداختم اونور . بعد دویدم رفتم خونه .همین. منو اشتباه گرفتید حاج آقا
حاج آقا میره کلیپ بعدی از دوربین مدار بسته و لحظه ی آتش کشاندن آمبولانس ومدرسه؛
خب پس اینی که کوکتلمولوتوو میندازه توی اورژانس کیه؟..
متهم ؛
آره ، آره. الان یادم اومد ، خونه که رفتم دیدم توی مجازی که با آمبولانس میبردن معترضین رو داخل کلانتری ، و مجدد حوصله ام سر رفت و برگشتم شهر و رفتم سبزه میدان . یه چرخی زدم .
حاج آقا تصویر رو زوم میکنه و میگه این چیه دستته؟
متهم؛ شیشه ی دلستر لیمو .نه... نه... ببخشید ، دلستر نبود ، لیموناد بود .
حاج آقا ؛ یکم بیشتر دقت کن . اون لیموناده ؟
متهم کمی دقت میکنه و با شک میگه ؛ گمان کنم دلستر ایستک استوایی باشه یا توت فرنگی .
حاج آقا اینبار جدی تر میپرسه و میگه ؛ دقت کن
متهم هول میشه ؛
دوغ آبعلی؟
کمی سکوت معنادار ...
متهم با دستپاچگی ؛
نوشابه زمزم ؟ پپسی؟ سون آپ ؟...
به او صحنه ای دیگر از فیلم را نشان میدهند، و میپرسند؛
این کیه داره کوکتل مولوتوف پرت میکنه توی آمبولانس ؟
متهم ؛
عه.... آهان این منم ، اومدم توی شهر دوری بزنم و خلاصه یه کوکتل مولوتوف هم انگاری پرت کردم البته هشت تا دیگه هم بود ولی توی انباری بود و نیاورده بودم با خودم .
؟
خب به این انسان و هم وطن چه میتوان میگفت ؟
این هم یه کلیپ دیگه ست . ولی برای مهر امسال هست . .
دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه
سازمان و تصمیم گیران کلان خیلی عاقل و بالغ ه
شریف هستند که ..... که شلیک با تفنگ ساچمه پران رو عقلانی فرض کرده و فکر چهار تا رهگذر دیگه نیستند. . ازشون سپاسگذاریم. چون به آقای سعیدی بدهکار بودم ولی پول نداشتم باهاش تسویه حساب کنم ، و خلاصه هشتم مهرماه شنیدم که آقای سعیدی از فروشگاه ایرونی با دو کیسه برنج خارج شده بود که تصادفا مورد اصابت هشت تا ساچمه ناقابل قرار گرفت و چون به شاهرگ اصابت کرده بود فوت شد . خلاصه من هم خخخخخپپ
آهنگ هم تقدیم به براداران ک خواهران افغان تبار از سرزمین آریانا افغانستان . که هرگز رنگ آرامش ندین .